به گزارش خبرگزاری «حوزه»، روحانی شهید حجت الاسلام سید علی بانکی از رزمندگان شجاع و باتقوایی بودند که در سال 1340 ش در اصفهان به دنیا آمد. پدر گرامی اش حاج سید ابراهیم مردی نیکو سیرت و متدین بود. برادرش حجت الاسلام سید مهدی بانکی اهل علمی بود که سطرهای آخر زندگی اش را در عملیات فتح المبین با قلم سرخ نوشت.
سید علی در دوران کودکی به بیماری ورم کلیه مبتلا می شود که با توسل به حضرت اباعبدالله و نیزکوشش پزشکان برطرف شد. تحصیلات کلاسیک را تا پایان سوم راهنمایی ادامه داد ولی از آن پس به مسلک روحانیت پیوست و در مدرسه علمیه ذوالفقار اصفهان که شهیدان بسیاری را در جنگ تحمیلی به کشور و دین تقدیم کرده، مشغول تحصیل مقدمات علوم دینی شد.
چشمه سار اخلاقیات
سید علی، انسانی پرتلاش ، مومن و شیعه ای پاک بود ، به خصوص اینکه روحیه توسل به ذیل دامان اهل بیت چنان در ایشان تجلی داشت که نوشته اند در وقت نماز و خواندن دعای توسل در جبهه ها مثل شمعی می سوخت و دیگران را به گریه می آورد.
در نماز به خصوص تهجدش خاشع و فروتن بود و حالت دلباختگی نسبت به امام عصر داشت . مایه دلگرمی نزدیکان و آشنایان بود و در برخورد با افراد، مساوات را مراعات می نمود.
حرکات مبارزاتی و جهادی
او از شهادت آیت الله مصطفی خمینی و خروشان شدن جمعیت مردم در خیابان به صف مبارزین علیه دستگاه شاهنشاهی پیوست تا اینکه کشتی انقلاب به ساحل ظفر نشست. پس از انقلاب در بارور شدن آن در عرصه های فرهنگی کوشش می نمود تاآنکه مساله جنگ پیش آمد.
سید علی در عملیات فتح المبین شرکت داشت که به شهادت برادر طلبه اش و بسیاری دیگر از روحانیون اصفهان انجامید . در عملیات رمضان نیز خودش مجروح می شود. دیگر دلش برای شهیدان تنگ شده بود و چنین زمزمه می کرد « من دیگر خجالت می کشم به خانه برگردم».
خاطره ای از شهید
در شب عاشورا رزمندگان روضه خوانده بودند و صبح آن روز پس از قرائت زیارت عاشورا از دوستان رزمنده خواسته بود که کفش ها را در آورند و خود نیز پا برهنه روی تیغ های بیابان مشغول عزاداری شدند. در آن جا گفته بود من گناه کرده ام که مستحق شهادت نیستم. می خواهم خداوند مرا ببخشد تا لایق شهادت شوم و به مولایم حسین(ع) ملحق گردم.
یکی از دوستانش نقل کردند اولین شبی که ایشان در تیپ امام حسین(ع) نماز مغرب را به جماعت اقامه نموند چنان حالی داشتند که در حین نماز اکثر رزمندگان به گریه افتادند.
دست نوشته های شهید
برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) دعا کنید. بر ائمه اطهار مخصوصا اباعبدالله الحسین(ع) گریه کنید که شرکت در عزای او باعث جهانی شدن انقلاب می گردد.
روحانیت را رها نکنید چون که اسلام منهای روحانیت اسلام نیست.
ای خواهران، حجاب را حفظ کنیدو به فرزندانتان یاد دهید ، چونکه حجاب یکی از بزرگترین سدهای جلوگیری از استعمار است.
عروج ملکوتی
تازه جراحتش کمی بهبود یافته بود که عازم مناطق جنگی شد . عملیات محرم در پیش بود و سید علی در شب عملیات گفته بود که امشب به طرف خدا می روم. در محور چم هندی بعد از عبور از رودخانه دو برجه، تیری به سر مبارک ایشان اصابت می کند و بلافاصله همرزمانش سر او را باند پیچی نمودند ولی بعد از اندکی تیری دیگر به قلبشان اصابت می کند، قامت سرو او در حالی که مشغول ذکر معبود بود روی زمین می افتد و به اجداد طاهرینش ملحق می شود.
جسد مطهر آن شهید سعید پس از انتقال و تشییع در اصفهان در گلستان شهدای آن شهر دفن می شود.
رویای قبل از شهادت
در عالم خواب علامه طباطبایی را دیدم که پس از سلام و جواب گفتند، بیا با هم به روضه حضرت اباعبدالله برویم. به روضه رفتیم. ناگهان از خواب بیدار شدم. این خواب شهید که کمی قبل از شهادتش دیده بود و مدتی پس از ثبت آن معلوم شد که زمان شهادت حجت الاسلام سید علی بانکی با رحلت آن عارف ربانی مصادف گردیده بود.
منبع: شهدای روحانیت، ج 2 و شاهدان روحانی
نظر شما